- شده وند (اَ دَ سَ)
شده بند. (از آنندراج) (از انجمن آرا). بیننده و شنونده نگار. سرگذشت و داستان نگار. (یادداشت مؤلف). رجوع به شده بند شود
معنی شده وند - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(اَ دَ پَوَ)
لغت نامه دهخدا
واقعه نویس را گویند. (برهان). شده وند. پدیده نویس. آینده نویس. نوپدیدنویس. (یادداشت مؤلف). وقایعنگار و بیننده و ناظر و استوار و امین که هرچه شده وگذشته و دیده نوشته به پادشاه برساند. (آنندراج)
(اَ)
لغت نامه دهخدا
که شاه بندد و مقید میسازد. آنکه شاه را اسیر کند، بمجاز بر سلطان مقتدر و توانا که دیگر سلاطین را مقهور کند و ببند آرد اطلاق شود:
امین دولت و دین یوسف بن ناصر دین
برادر ملک شاه بند اعدامال.
فرخی.
آنکه گیتی بروی او بیند
خسرو شاه بند شیرشکار.
فرخی
امین دولت و دین یوسف بن ناصر دین
برادر ملک شاه بند اعدامال.
فرخی.
آنکه گیتی بروی او بیند
خسرو شاه بند شیرشکار.
فرخی
(کُ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان است. در کنار جنوبی رود خانه قره سو واقع شده، دشتی و سردسیر است و 130 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
(وَ لَ)
لغت نامه دهخدا
پنجمین از آل جلایر که حکام عراق بودند. در سال 813هجری قمری حکومت داشته است. (معجم الانساب ج 2 ص 377)
(گَ لَ وِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 21هزارگزی جنوب خاوری الیگودرز، کنار راه مالرو فیروزآباد به گیودز پائین واقع شده است. هوای آن معتدل و دارای 172 تن سکنه است. آب آنجا از قنات و چاه تأمین میشود. محصول آن غلات، چغندر، پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
کله وند
شاخه ای نازک و منعطف که به جای طناب برای بستن علوفه و سرشاخه.، پشتیبان
پوزه بند
